-
نوشتههای تازه
آخرین دیدگاهها
بایگانی
- آوریل 2011
- مارس 2011
- فوریه 2011
- ژانویه 2011
- دسامبر 2010
- نوامبر 2010
- اکتبر 2010
- سپتامبر 2010
- آگوست 2010
- ژوئن 2010
- می 2010
- آوریل 2010
- فوریه 2010
- دسامبر 2009
- نوامبر 2009
- اکتبر 2009
- سپتامبر 2009
- آگوست 2009
- جولای 2009
- ژوئن 2009
- می 2009
- آوریل 2009
- مارس 2009
- فوریه 2009
- ژانویه 2009
- دسامبر 2008
- نوامبر 2008
- اکتبر 2008
- سپتامبر 2008
- آگوست 2008
- جولای 2008
- ژوئن 2008
- می 2008
- آوریل 2008
- مارس 2008
- فوریه 2008
- ژانویه 2008
- دسامبر 2007
- نوامبر 2007
- اکتبر 2007
- سپتامبر 2007
- آگوست 2007
- جولای 2007
- ژوئن 2007
- می 2007
- آوریل 2007
- مارس 2007
- فوریه 2007
- ژانویه 2007
- دسامبر 2006
- نوامبر 2006
- اکتبر 2006
- سپتامبر 2006
- آگوست 2006
- جولای 2006
- ژوئن 2006
- می 2006
- آوریل 2006
- مارس 2006
- فوریه 2006
- ژانویه 2006
- دسامبر 2005
- نوامبر 2005
- اکتبر 2005
- سپتامبر 2005
- آگوست 2005
- جولای 2005
- ژوئن 2005
- می 2005
- آوریل 2005
- مارس 2005
- فوریه 2005
- ژانویه 2005
- دسامبر 2004
- نوامبر 2004
- اکتبر 2004
- سپتامبر 2004
- آگوست 2004
- جولای 2004
- ژوئن 2004
- می 2004
- آوریل 2004
- مارس 2004
- فوریه 2004
- ژانویه 2004
- دسامبر 2003
- نوامبر 2003
- اکتبر 2003
- سپتامبر 2003
- آگوست 2003
- جولای 2003
- ژوئن 2003
- می 2003
- آوریل 2003
- مارس 2003
- فوریه 2003
- ژانویه 2003
- دسامبر 2002
- نوامبر 2002
- اکتبر 2002
- سپتامبر 2002
- آگوست 2002
- جولای 2002
- ژوئن 2002
- می 2002
- آوریل 2002
- مارس 2002
- فوریه 2002
- ژانویه 2002
- دسامبر 2001
- نوامبر 2001
دستهها
خورشید خانوم یک شخصیت مجازی است و نوشته های این وبلاگ لزوما بر اساس اتفاقات واقعی نیستند. این وبلاگ یک وبلاگ شخصی است و به هیچ سازمانی مرتبط نیست و نماینده یا بیانگر نظرات هیچ سازمانی نیست. نوشته های این وبلاگ به هیچ عنوان به محل کار نویسنده خورشید خانوم ربطی ندارند و بیانگر نظرات و موضع گیری سازمانی که نویسنده خورشید خانوم را استخدام کرده نیستند.
نویسنده این وبلاگ مسئول نظرات دیگران در قسمت کامنت های این وبلاگ نیست و انتشار کامنت ها لزوما به معنی تائید محتوای آنها نیست.
اطلاعات
بایگانی ماهیانه: اکتبر 2008
«احساساتی نشید»
«احساساتی نشید» همه اش می گن احساساتی نشید. این دو گانه عقل و احساس شده یه پتکی توی سر همه. کاش یکی که سوادش از ما بیشتره بیاد یه خورده پنبه این عقلانیت و rationality رو بزنه که اینقدر شده … ادامهی خواندن
منتشرشده در Uncategorized
دیدگاهها برای «احساساتی نشید» بسته هستند
سی مرغ زمانه
سی مرغ زمانه این رو نیک آهنگ نوشته بود در نامه خصوصی ای در مورد مهدی جامی. با اجازه اش، اینجا منتشرش می کنم: “آن روزی که مثل هدهد بلند شدی این طرف و آن طرف که مرغ ها را … ادامهی خواندن
منتشرشده در Uncategorized
دیدگاهها برای سی مرغ زمانه بسته هستند
کمدی موقعیت پادویی که رویای نمایندگی مجلس در سر داره :)
دقت کردین هر وقت جاکش شهرمون یه سری دروغ و تهمت جدید در مورد جنبش زنان ایران می نویسه یه سری بگیر و ببند و فشار جدید روی فعالان زن شروع می شه؟ دقت کردین بعد از اینکه جاکش شهرمون … ادامهی خواندن
منتشرشده در Uncategorized
دیدگاهها برای کمدی موقعیت پادویی که رویای نمایندگی مجلس در سر داره :) بسته هستند
می ترسم
وقتی کنارمه، احساس آرامشی دارم که با هیچ چی دلم نمی خواد عوض کنم. اومد، اومدش وسط همه کارها و بدبختی هاش. اومد کنارم که هم دلشوره ام کم شه بتونم بنویسم این تز لعنتی رو به موقع تحویل بدم، … ادامهی خواندن
منتشرشده در Uncategorized
دیدگاهها برای می ترسم بسته هستند
عشق!!!
درد روح که کم می شه تازه درد جسم نشون می ده خودش رو. ولی واقعا، درد روح سخت تره. من دیشب مردم و زنده شدم. هیچوقت دلم نمی خواد اون حس دیشب تکرار شه، هیچوقت. حاضرم همه کاری بکنم … ادامهی خواندن
منتشرشده در Uncategorized
دیدگاهها برای عشق!!! بسته هستند
انقلاب
انقلاب در عصر پایان انقلاب ها صبح، انقلابی رخ می دهد در دموکراسی دو نفره من اگر ما نشود، نمی شود دیگر در انقلابی تک نفره موج موج گریه می ریزد توی خيابان ها مرگ بر شاه مرگ بر صدام … ادامهی خواندن
منتشرشده در Uncategorized
دیدگاهها برای انقلاب بسته هستند
کاشکی عشا زودتر آزاد شه…
کاشکی عشا زودتر آزاد شه… یک نگاهی به بیوگرافی عشا مومنی دانشجوی ارتباطات و هنر دانشگاه ایالتی نورتریج کالیفرنیا بندازین و بعد کف کنید از نبوغ جمهوری اسلامی در شناسایی “دشمنان”! عشا برای پروژه فوق لیسانسش اومده ایران از فعالیت … ادامهی خواندن
منتشرشده در Uncategorized
11 دیدگاه
تیکه تیکه
انگار دارن تنم رو از دو طرف می کشن. انگار دارم تیکه تیکه می شم، یه تیکه ام اینجا، یه تیکه ام هزارجای دیگه. بعد فکر می کنم، حداقلش، تنها فایده ای که داره این تیکه تیکه شدن اینه که … ادامهی خواندن
منتشرشده در Uncategorized
دیدگاهها برای تیکه تیکه بسته هستند
از صبح تا شب زیر مشت. از این، از اون. کیسه بوکس شدم دوباره انگار. همه مشت ها هم ظاهرا به خاطر خودمه. خسته شدم. می شه بسه؟ می شه صلاح من رو فراموش کنید؟ خسته ام 🙁
منتشرشده در Uncategorized
دیدگاهها برای بسته هستند